تأملی در آثار و احوال استاد محمد علی اسلامی ندوشن از نگاه خود ایشان
تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۴۰۶۱۶
به گزارش«مبلغ» سعید فائقی روز سه شنبه هفته جاری در روزنامه اطلاعات در مقاله جالبی به تأملی در آثار و احوال دکتر محمد علی اسلامی ندوشن از زبان خود ایشان پرداخته است که در ادامه میخوانیم:
نوشتن در خصوص فرزانه بزرگوار و اندیشمند گرانمایهای که بیش از هفتاد سال از عمر پربرکتش را صرف تولید اندیشه کرده، بسیار سخت و سنگین است؛ چرا که هر چه بنویسم، او قبلا نوشته است و یا اینکه هر چه مثل «من»ی دارد، از خواندن آثار گرانقدر اوست، چه بهتر که برای پرهیز از تقلید، به خود او متوسل شویم و از خودش مدد بجوئیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
استاد اسلامی در کتاب «باران نه رگبار» (ص۵۱ ـ ۵۲) مینویسد: من این خوشاقبالی را داشتم که بر وفق دلخواه خود زندگی نمایم. در دوران بسیار پرنوسان و پرتلاطمی که دورانم بود، نلغزیدم؛ به هر چه طلب کردم، کم و بیش رسیدم و بیش از آن نطلبیدم. هر چه دلخواهم بود که بگویم و بنویسم، تا اندازهای گفتم و نوشتم. هرگز آرزو نکردهام که از کشور دیگری جز ایران میبودم و خوشبختی بزرگی برای خود میدانستم که زبانم فارسی است، بر هیچ مقام و موقعیتی حسرت نخوردهام، هیچ میزی بلندتر از آن میزی که در خانهام پشت آن مینشینم، نشناختهام. در جامعهای که ما در آن زندگی کردیم، ناهمواری امور ارزش را میآشفت، بنابراین میبایست روی خط باریکی حرکت کنم. اگر در زندگی چیزی به دست آوردهام، به اعتبار خودم بوده است. از دو چیز پرهیز داشتهام: یکی جلب نظر خواننده و حرف زدن بر وفق خوشایند او و دیگری جلب عنایت ارباب قدرت. از بخت خود شکرگزارم که در معرض آزمایش یا احتیاجی قرار نگرفتهام که ناگزیر به تملقگوئی بشوم، تصدیق حرف مصلحتی بکنم، بر وفق مراد شنونده سخن بگویم، یا تعین فاقد اخلاق چشمم را بگیرد.
در جای دیگر مینویسد: دنیای من این شد که هر چه در زندگی من قرار میگیرد، آن را به کلام بازگردانم و پیوند دهم؛ بنابراین میتوانم گفت که هیچ چیز را به تنهایی دریافت نمیکنم، هر چیزی خود آن است به اضافه کلام؛ یعنی عشق به اضافه کلام، سیر و سیاحت به اضافه کلام، کوهنوردی به اضافه کلام، برخورداری هنری به اضافه کلام و… من دیگر دریافت خالص از دنیای خارج ندارم. هر چه را مییابم و میبینم، از راهرو کلام میگذرانم تا به درون خود وارد کنم و هر چه را به عالم کلمه آوردهام، واقعیت دومی یافته است و این واقعیت دوم است که شریک زندگی من بوده و از آن رویش گرفتهام.
برای من کلام ادبی رابط با دنیای خارج است و میتوان گفت که بیآن، معنی و جهت زندگی را از دست میدهم و باز به همین علت است که جز در میان فارسیزبانان و ایران هیچ جا امکان زندگی برایم نیست. از اینکه ایرانی به صورت یکی از دو جبهه اروپایی (شرقی یا غربی خالص) به راه برده شود، به نظرم وحشتآور مینماید و از این دو وحشتآورتر، آن است که نیمۀ بد ایرانی با نیمه بد فرنگی جمع شود (گفتهها و ناگفتهها، ص۲۰۵).
رهایی از خودگرچه برای اثبات آزادگی انسانی اصالت ایرانی و هوشمندی کلام بشری با همین نوشته محتاج شرح و تفسیر نیستیم، اما ملاحظه بفرمائید که چگونه سخن را به اوج میبرد. در «داستان داستانها» (ص۹۴) میگوید: شهادت به جسم محدود نیست، به نفس تسری پیدا میکند و آن شهادتی است که در روح حادث میشود، به صورت کشتن نفس و منی خود. به منظور رسیدن به زندگی علویی که مقصدگاه عارف است، باید «خود» از میان برخیزد، تنها حجاب این خود است. وقتی خود رفت، همه درها گشوده میشود، بشر به انسان پهناور و قادر تبدیل میگردد که دیگر بین او و کل کائنات حائلی نیست، دیگر چیزی برای خود نمیجوید؛ زیرا همه چیز خود اوست، چیزی برای خود نمیخواهد؛ زیرا همه چیز در او جای گرفته… با منبع نور با منبع قدرت با منبع فیض پیوند کرده است، جزئی از آن شده است، خود آن شده است.
چرا ایران؟باز در «گفتهها و ناگفتهها» (ص۲۰۸) در باره اصالت ایرانی میگوید: این که گفتم از ایرانیبودن خود خشنودم، از باب وطنپرستی کورکورانه یا احساسات بیمزه نیست، حکمتی در آن است. در میان همه کشورهایی که در آسیا دیدهام، به نظرم ایران از همه جا بهتر است: از لحاظ آب و هوا، موقعیت جغرافیایی، طبیعت و… از یک طرف طبیعت ایران را دوست دارم با هوای خشک و کوهستان و بیابان و کویر آسمان صاف، رنگ خاک، آبادیهای کوچک و جویهای آبش؛ از سوی دیگر آنچه دلبستگی واقعی به یک سرزمین را ایجاد میکند، خصوصیات تمدنی و فرهنگی است. ایران از لحاظ جغرافیایی موقع ممتازی دارد: بر سر راهِ چهارراه تمدن شرقی و غربی و شمالی و جنوبی قرار گرفته که از هر یک تأثیری پذیرفته و از این وزشهای فرهنگی، فرهنگ خاصی برای خود پرورانده است.
آنچه معماری اندیشه مرا تشکیل میدهد، مخلوطی از ایرانی و فرنگی است؛ در هیچ مکتب و ایسمی متوقف نگشتهام و هیچ طریقی بدون چون و چرا مرا در بر نگرفته است. حتی کسانی که نسبت به آنها احترام دارم چون مولوی، تولستوی، نهرو و… تنها قسمتی از اندیشههایشان را دوست داشتهام. هم مادیاندیش هستم و هم معنیگرای؛ هم مقداری از دکارت را قبول دارم و هم مقداری از شیخ اشراق را؛ هم چیزهایی از مارکس را میپذیرم و هم اجزایی از عرفان مولانا جلاالدین را؛ هم قدری آرمانگرا (ایدهآلیست هستم) و هم قدری واقعپسند (رئالیست)؛ هم به قدرت و حقانیت علم معتقدم و هم بیم از این دارم که علم سرنوشت بشر را به تنهایی در دست گیرد (گفتهها و ناگفتهها، ص۲۰۴) البته استاد همواره فراتر از اینها به خلق کلام پرداخته است.
اگر مارکس سوسیالیسم را آرمان خود قرار داده است، استاد میگوید جامعهای را میتوان سعادتمند خواند که نوعی توازن در تمام شئون آن برقرار باشد. منظور از «توازن» حالت اعتدالی است که روابط فرد و جامعه و روح جسم را تابع نظم مطلوب و متناسبی میکند (ایران را از یاد نبریم، ص۸۱) و یا در گفتـهها و ناگفتهها (ص۴۴) میگوید: ما دو راه در پیش داریم و راه سومی نیست یا جامعه را به حال خود رها کنیم که به هر کجا میخواهد، برود و به هر جا که رسید، برسد و با خود بگوئیم دنیا پس مرگ ما چه دریا چه سراب! و یا آنکه برای خود و آینده خود و این سرزمین با کل فرهنگش احساس مسئولیت بکنیم. در این صورت ناگزیریم که در کنار برنامه اقتصادی، یک برنامه اخلاقیر روانیر فرهنگی داشته باشیم. اول به ترمیم خرابیهای روان بپردازیم، بعد به ترمیم خرابیهای خاک.
چند صفحه بعد میافزاید: مردم یک کشور را از دیدگاه سیاسی به خودی و بیگانه مطرود و مقبول برحق و نابرحق تقسیمکردن، جز آنکه نیروی فعال و خلاق کشور را تحلیل برد و راه را بر نخالههای رنگ عوض کرده بگشاید، نتیجهای ندارد (ص۹۳). و در مفهوم اعتدال و عدالت مینویسد: عدالت آن است که توازن و تعادل سالمی در توزیع ثروت ملی پدید آید، حاصل نیرو و استعداد هر کس به بهای عادلانهای تقسیم گردد.
نهایت اندیشه دکارت به لیپرالیسم ختم شده و اقتصاد بازار برآمـده از اندیشـه لیبـرالی است! هستند کسانـی همچون بان کی مون ـ دبیرکل پیشین سازمان ملل متحد ـ که اقتصاد توسعه را محور قرار دادهاند و او خود کتابی دارد تحت عنوان توسعه یعنی آزادی. استاد در یک کلمه میگوید: «آبادی بدون آزادی مفهوم پیدا نمیکند» و اما در خصوص آزادی در کتاب «نوشتههای بیسرنوشت» مینویسد: آزادی در شرق تنها به مفهوم رهایی از قید استعمار و استعمار بیگانگان شناخته شده و حال آنکه این یک بند است. شرق بندهای دیگری بر پای دارد که باید بگسلد تا بتواند به آزادی برسد: بند فقر، بند جهل، بند اوهام و تعصب و… (ص۲۱). در خصوص جامعه دمکراتیک و دمکراسی نیز بر آن است که:
جامعه دمکراتیک آن نیست که تنها خیر و صلاح خود را در نظر بگیرد و همه چیز را بر خویش بخواهد، مثلا اموال دیگران را بگیرد و عادلانه بین مردم خود تقسیم کند. اگر دمکراسی این است، پس بسیاری از کشورگشایان قدیم حتی مغولان را باید پیشوایان دمکراسی شمرد! زیرا به هر جا یورش میبردند، ثروت آنجا و غنائم جنگ را بین لشکریان خود تقسیم میکردند. سرنوشت دمکراسی در کشورهای مشرقزمین به دست روشنبینان و باخبران هر کشور است. اگر در مملکتی تعداد این گروه به حد نصاب رسید و از قابلیت و ایمان بهرهمند بودند، آنگاه میتوان به آینده دمکراسی در آن مملکت امید بست. اینان باید چون آئینهای باشند که وجدان ملی مردم خود را در خویش پرتو افکن سازند.
آیا میرسد روزی که شاهد باشیم اسلامیندوشنها در این دیار به حد نصاب برسند؟ در عالم استاد ندوشن کلمات واقعیتهای متعددی دارند که هر کدام نشانهای است و معرف دریای معرفت بیکران. این نوشتار را با این جمله او به پایان میبرم:
«گل لوتوس و درخت همیشه سبز سرو که همه جا دیده میشود، با مظاهر آب ربط مییابند. ادبیات فارسی داستان دیگری دارد که حدیث مشتاقی و مهجوری است و برگردانی از داشتهها و نداشتههای ایرانی از جمله کمبود آب. هیچ صدایی زیباتر از صدای آب نیست، خروش آن در رودخانه و زمزمه آن در چشمهسار، اگر جان را بخواهند تجسم بدهند، باید آن را در روندگی و تلألؤی آب بجویند. ما اگر نفت نداشتیم ولی آب میداشتیـم، خوشبخـتتـر مـیبودیم.»
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1785526منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: ناگفته ها اضافه کلام اسلامی ندوشن برای خود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۴۰۶۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برپایی نمایشگاه آثار آندره سوروگیان درباره شاهنامه در ایروان
به گزارش خبرنگار مهر، موزه ماتناداران در شهر ایروان با نام کامل «ماتنادارانِ مسروپ ماشتوتس» از بنیادهای برجسته ارمنستان به شمار میرود که به نام ماشتوتس ابداعکننده الفبای زبان ارمنی، نامگذاری شده است.
«ماتناداران» در معنای لغوی به مجموعهای گفته میشود که مکانی برای نگهداری اسناد، متون خطی و کتابهای دستنویس قدیمی یا چاپی است. این مجموعه، علاوه بر حفاظت از این متون، فعالیتهای علمی دیگری از قبیل جمعآوری، ترمیم، طبقهبندی، تحقیق و نشر آنها را نیز برعهده دارد.
مدیر ایرانی-ارمنی این موزه فعالیتهای زیادی در راستای شناخت دو کشور ایران و ارمنستان انجام میدهد از جمله برگزاری چندین نمایشگاه و تبادل اطلاعات برای خوانش و مرمت نسخ خطی. یکی از این برنامهها در راستای بزرگداشت نقاش ایرانی ارمنی بود پیش از این هم بارها نمایشگاههایی برگزار کرد که هر کدام با استقبال خوبی مواجه شده است.
امروز نیز قرار است نمایشگاهی با عنوان شعر تندیسها به مناسبت صد و سی سالگی آندره سوروگیان در موزه ماتناداران افتتاح شود. این موزه با همکاری مؤسسه علمی نسخههای خطی ماتنداران، موزه کلیسای اچمیادزین و مادر آتور آثار نقاشی «آندره سوروگیان» نقاش و هنرمند ایرانی-ارمنی از شاهنامه فردوسی را به نمایش میگذارد.
ایوت تجریان مدیر بخش موزه ماتناداران
آندره سوروگیان معروف به درویشخان، نقاش برجسته مینیاتور و یکی از بنیانگذاران شیوه مردمی در نقاشی ایرانی معروف به نقاشی قهوهخانهای بوده است و در نقاشی ایرانی و سبک نقاشی مینیاتور صاحب سبک بود. این هنرمند ارتباط تنگاتنگی با مردم ارمنی و گذشته تاریخی آنها داشت.
پیش از این نیز همایشی برای این هنرمند ارمنی-ایرانی با همکاری با همکاری سفارت جمهوری ایران در جمهوری ارمنستان، مرکز فرهنگی سفارت جمهوری ایران در جمهوری ارمنستان و بنیاد سوروگیان برگزار شده بود.
در این راستا «ایوت تجریان» مدیر بخش موزه ماتناداران در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: این نمایشگاه با هدف یادبود این هنرمند ایرانی-ارمنی برپا شده است. پیش از این آمانوئل سوروگیان نوه آنتوان و فرزند آندره، که اکنون ۹۴ ساله ساکن آلمان هست، کلکسیون بزرگی از آثار پدر و عکسهای پدربزرگش (آنتوان عکاس مشهور دوره ناصرالدین شاه) را اهدا کرده بود.
وی با بیان اینکه این نمایشگاه به مدت ۶ ماه در موزه ماتناداران برپا خواهد بود گفت: ما در این موزه و در موزه اچمیادزین نیز آثاری از سوروگیان داریم که به نمایش میگذاریم. در مجموع حدود ۳۰ اثر به نمایش گذاشته میشود که وی از داستانهای شاهنامه کشیده است. آثاری که از آندره سوروگیان در موزه ماتناداران نگهداری میشود با آثار موجود در موزه کلیسای اچمیادزین تفاوت دارد. آثار آنجا از اسطورههای تاریخی ارمنی است، ولی آثار موزه ما بیشتر از خیام و باباطاهر و شاهنامه فردوسی است.
تجریان که موضوع پایانه نامهاش «زندگی و آثار آنتوان سوروگین، عکاس ایرانی» بوده است گفت: این موزه به انیستیتوی نسخه شناسی و موزه نسخههای دست خطی معروف است و کسی به عکسهای آرشیوی آن توجه نکرده بود در حالی که نگاتیوهای شیشهای و عکسهای زیادی از نسل اول عکاسان ارمنی درباره ایران داریم. من سه سال روی آن کار کردم و نتیجه آن برگزاری چند همایش و نمایشگاه شد.
در حال حاضر هم میتوان نمایشگاه موقتی از تصاویر عکاسان ارمنی که به ایران آمده و عکاسی کردهاند را مشاهده کرد. این نمایشگاه به مدت ۶ ماه باید برگزار میشد اما هر بار به دلیل استقبالی که از آن شد، تمدید کردیم.
آندره سوروگیان ۹ سال در انزوا به سر برد و غرق در آثار فردوسی شد و ۴۱۶ اثر از شاهنامه فردوسی را نقاشی کرد که با تاریخ فوت این شاعر همخوانی داشت
تجریان به برگزاری نمایشگاه قاجار نیز اشاره کرد و گفت: این نمایشگاه هم به دلیل استقبال زیاد، بارها تمدید شد. منتها ما نمیتوانستیم نسخهها را خیلی طولانی به معرض نمایش بگذاریم به همین دلیل در طول سه سال، بارها آثار جا به جا میشد.
وی گفت: در این موزه بیش از ۴۵۰ نسخه ایرانی داریم و قسمتی از آن متعلق به دوره قاجار است. برخی از نسخهها ناشناس هستند یا دیباچه ندارند بنابراین با توجه به سبک تهیه کاغذ و خط میتوانستند قاجاری باشند. از این آثار هم در نمایشگاه استفاده کردیم. ایران برای ارمنیان بسیار مهم است و الهام بخش کارهای هنری آنها میشود. مانند آندره سوروگیان که عاشق ایران بود.
وی که پیش از این مدیر بخش هنری موزه بوده است گفت: بعد از اینکه من مدیر موزه مانتاداران شدم، ۹۰ درصد نمایشگاهها و برنامههایمان مرتبط با ایران است حتی نوروز امسال سفره هفت سین در موزه چیدیم. چون معتقد هستم کشورهای همسایه باید همدیگر را بشناسند. زمانی که ارمنستان جزو شوروی بود روابط بین دو کشور ایران و ارمنستان هم کم شد. اما الان زمانی است که باید روابط سیاسی و فرهنگی را احیا کنیم. چون هر کار بزرگی از کارهای فرهنگی نشأت میگیرد حتی سیاست.
یکی از نقاشیهای آندره که به عنوان شاهکار او یاد میشود
وی ادامه داد: من در راستای همکاریهای مشترک یک سفر به همراه همکارانم در موزه به شهرهای قم و تهران داشتیم و از کتابخانه مرعشی، مرکز میراث مکتوب، کتابخانه مرکزی و بنیاد ایرانشناسی دیدن کردیم. در کتابخانه مرعشی و کتابخانه های دیگر تعداد نسخ ارمنی وجود دارد که هیچ وقت روی آن کار نشده است.
تجریان گفت: همچنین همکاری زیادی با سفارت ایران و رایزنی فرهنگی ایران در ارمنستان میکنیم. در نظر داریم تا مرمت گران نسخ ایرانی و ارمنی هم با یکدیگر آشنا شوند. چند وقت پیش هم از یکی از مرمتگران مشهور ایرانی دعوت شد تا در دو هفته کارگاه عملی و تئوری برگزار کند. از ایروان هم قرار است چند نفری به ایران بیایند تا فعالیتهای مشترک انجام شود.
کد خبر 6093804 فاطمه کریمی